* پریروز موندم دانشکده تا عصر

 بعدازظهری در حال استراحت بودم دیدم صدای جیغ یه زن داره از توی خیابون میاد. خسته بودم محل نذاشتم. دیدم باز تکرار شد. کنجکاو شدم ببینم کیه، از پنجره پایینو نگاه کردم( ما طبقه هشتیم)

توی پیاده رو یه خانم چادری ایستاده بود یه ماسک سفید هم زده بود روی دهنش، وقتی کسی از کنارش رد میشد یه کم دور و برش رو نگاه میکرد وقتی مطمئن میشد کسی نگاهش نمیکنه جیغ میکشید.

بعد اونایی که از کنارش رد شده بودن برمیگشتن اطرافو نگاه میکردن ببینن صدا از کجاست!



** عصرش توی اتوبوس یه دختر جوون و یه خانم مسن صندلی جلوی من نشسته بودن که باهم هیچ نسبتی نداشتن

گوشی دختره زنگ خورد بعد شروع کرد صحبت کردن، معلوم بود با یه پسره داره حرف میزنه که ظاهرا قالش گذاشته، دختره شاکی بود خیلی. تلفن رو که قطع کرد خانم بغلیه شروع کرد نصیحت کردن که تو هم مث دختر منی و قصد بدی ندارم از زدن این حرف اما پسرا اهل سوء استفاده هستن و حیف توئه و . بعضی حرفاشو هم در گوشی به دختره میگفت. من از پشت سرشون حس کردم دختره معذب شده اما لام تا کام حرف نمیزد. 

موقعیت طوری بود که من هم حتی معذب شده بودم و دلم میخواست به خانمه بگم ممنون اما این موضوع به شما مربوط نمیشه! 



***  ما آخرش نفهمیدیم اینایی که عزیزانشون رو از دست میدن دم به دقیقه تو تلگرام و اینستا چیکار میکنن؟؟ 

یکی از بچه های خوابگاه دیروز مامانش فوت شده، عکس پروفایل تمام اکانت های سوشالش رو عوض کرده عشو گذاشته

یه پست هم گذاشته اینستا اونم عشه و یه شعر بلند بالا هم گذاشته تو کپشن!! تلگرام هم آنلاینه!

خب حالا سوال من اینه کسی که مامانش رو از دست داده چطوری گوشی به دسته؟

نمیفهمم اصلا


**** و کلام آخر 

ببینید دوستان من

به هیچ رفیقی نباید بیش از حد نزدیک شد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

JORBOZE تجهيزات سرمايشي و گرمايشي بیماری های گوارش تولید کننده تجهیزات نوری مخصوص رشد گیاه مشاهیر ماهین شماره واتس آپ پسرهاي خوشتيپ تبريز دریاے شراب انعکاس نور Rachna تلاش برای آشنایی با مهندسی پزشکی